پرسش عاشورا ؛ شمر باشیم یا حر؟

نویسنده : دکتر رضا سیف پور

گیل نامه /  چند روز پیش یکی از دوستان از طریق فضای مجازی یادداشتی برایم ارسال کرد .  او یادداشتی منتشر کرده بود حاوی شکوائیه یک فرد جوان از همکاران سابقش و حالا او ، آن یادداشت را به عنوان برگی از افتخار خود بازنشرداده و پاسخی ذیل آن ذکر کرده بود . مدیر اسبق داستان ، در ادامه نامه آن جوان نوشته بود ؛ امروز من به عنوان یک فرد واقع بین و قانون مدار موظف هستم اشکالات را به زبان بیاورم و حتی فریاد بزنم اما آن روز من مدیر مجموعه بودم و وظیفه ام نه انتقاد و پرسش بلکه اجرا بود ! لذا اگر دوباره آن روز تکرار شود ناگزیر همان دستور را می دهم و به نظرم ….
جمله مهمی بود . سخن از وظیفه بود و طرح دوباره این موضوع که وظیفه هرفرد در یک سیستم چیست؟

چند روز پیش یکی از دوستان از طریق فضای مجازی یادداشتی برایم ارسال کرد . قلم یکی از مدیران بازنشسته بود که میشناختم . مدتی است خانه نشسته و منقدانه مینویسد . او یادداشتی منتشر کرده بود حاوی شکوائیه یک فرد جوان از همکاران سابقش و حالا او ، آن یادداشت را به عنوان برگی از افتخار خود بازنشرداده و پاسخی ذیل آن ذکر کرده بود . مدیر اسبق داستان ، در ادامه نامه آن جوان نوشته بود ؛ امروز من به عنوان یک فرد واقع بین و قانون مدار موظف هستم اشکالات را به زبان بیاورم و حتی فریاد بزنم اما آن روز من مدیر مجموعه بودم و وظیفه ام نه انتقاد و پرسش بلکه اجرا بود ! لذا اگر دوباره آن روز تکرار شود ناگزیر همان دستور را می دهم و به نظرم ….
تا همین حد کفایت میکرد . جمله مهمی بود . سخن از وظیفه بود و طرح دوباره این موضوع که وظیفه هرفرد در یک سیستم چیست؟  مامور باشد ومعذور؟ یا مامور باشد و مسئول؟ . سالهای قبل ، در دوران نوجوانی همین پرسش را مرحوم پدر که آن زمان معلم ما هم بود سر کلاس پرسید و ما پاسخی نداشتیم . از قضا پدر هرسال این پرسش را در ایام محرم میپرسید و کمی که بزرگتر شدم دیدم در واقع ماه محرم بزرگترین عرصه پاسخ به این پرسش بود.
چه پرسش دشواری بود و چه انتخاب سختی ! . اینکه « شمر »و مامور یا « حر » باشی و مسئول ؟! حسین بودن سعادت میخواهد و یزید بودن رذالت ، شمر ماندن قساوت میخواهد و حر شدن شهامت . شاید تک تک ما نه در فراز « حر » نشسته باشیم و نه در نشیب « شمر » ، اما بی گمان همه ما میتوانیم در طیف طولانی شمر تا حر جای بگیریم . اصلا اگر خوب بنگریم اینجا دیگر شمر یا حر ، تنها مصداق دو شخصیت نیستند . اینجا دو تفکر است که شکل میگیرد و محل قضاوت میشود . قاضی این میدان هم فقط خودمان هستیم . نامه آن مدیر اسبق را که گفتم مرور کنید ….. در روز ، هرکدام از ما چند بار چنین نامه ای با قلم دوات یا قلم رفتارمان مینویسیم وامضاء میکنیم ؟ شمر نماز میخواند و مسلمان بود . او یکی از فرماندهان ارشد یزید به عنوان خلیفه وقت بود . به بیان لهوف و تصریح تاریخ ، میتوانست پس از مکاتبه سپاه عمرسعد با ابن زیاد ، آتش جنگ را فرونشاند اما خود را مامور و معذور دانست و با حکم جنگ آمد . در تاریخ میخوانیم که عمر سعد رو به شمر میکند و میگوید ؛ « به خدا قسم می دانم كه تو نگذاشتى عبیدالله آنچه را که به او نوشته بودم بپذيرد و كارى را كه اميد آن داشتم به صلاح آيد تباه كردى . به خدا حسين (ع) تسليم نمى‏شود، چرا كه جان پدرش على (ع) در سينه اوست » و شمر درپاسخ میگوید «اكنون بگو چه خواهى كرد آيا فرمان امير را انجام مي دهى و با دشمنش مي جنگى؟ یا نه؟ در این صورت سپاه و لشكر را به من وا گذار.» و با این پاسخ عمر سعد را هم در موقعیت خود قرار میدهد ؛ موقعیت معروف « مامور و معذور»، اما آن سوی این طیف حر قرار دارد . حر به امام میگوید « من هرگز گمان نميكردم که به اين سرنوشت دچارتان كنند . به خدا قسم اگر ميدانستم كار به اينجا ميكشد، هرگز به چنين كارى دست نمي زدم، و من اكنون از آن چه انجام داده ‏ام به سوى خدا توبه ميكنم،» این فرد خود را « معذور » نمبداند بلکه علی رغم جایگاهش خود را «مسئول» میداند . جان سخن اینکه وقتی میگوییم کُلُّ یَومٍ عاشورا و کُلُّ أرضٍ کَربَلا ، بی گمان مقصودمان این نیست که هر روز باید خونی و قتالی صورت گیرد . اینجا سخن از ماهیت یک تفکر است . تفکری که وظیفه خود را اطاعت می پندارد و تفکری که مسئولیت خود را اصلاح میداند . ما در کجای این طیف قرار داریم ؟ این پرسشی است که به گمانم هرکدام از ما هر روز صبح باید از خود بپرسیم . تنها در این حالت است که جامعه ما از بسیاری زنگارها پاک میشود . زنگار فساد ، زنگار رشوه و اختلاس ، زنگار تعدی به حقوق مردم و ده ها زنگار زشت که هرکدام از ما با سکوت یا بی تفاوتی خود در شکل گیری آن سهیم بوده ایم . فراموش نکنیم در هر زمان هر کدام از آحاد جامعه نقشی دارند که اگر آن نقش را بدرستی، در لحظه مناسب و در زمان خود ایفا کنند، همه چیز به سامان خواهد رسید ، جامعه رشد خواهد کرد و مفهوم عمیق انسانیت گسترش خواهد یافت و لذا سختی زندگی در واقع درک همین نقش در جامعه و جایگاهی است که حضور داریم .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.