بخش اول
یکی از جامع ترین نظریه ها درباره نظام های اداری کشورهای در حال توسعه (جهان سوم) نظریه 《منشوری فردریگز》می باشد که اساس آن بر پایه رویکرد ساختاری_کار ویژه ای و بوم شناختی بوده و رفتار مدیریت دولتی را متاثر از محیط های سیاسی،اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی کشورها می داند.
کشورها در یک پیوستار به سه دسته متراکم، منشوری و تفکیک شده تقسیم می گردند.کشورهای در حال توسعه (جهان سوم) دارای جامعه منشوری هستند یعنی در این جوامع سنت و تجدد ، قدیم و جدید و متخصص و کلی دان با یکدیگر همزیستی دارند.
ویژگی این جوامع شامل موارد ذیل می باشد:
۱⃣ ناهمگونی: به علت وجود ساختارهای ناهمگون،تغییر اجتماعی در جامعه منشوری ناقص و ناتمام است.در این جامعه دیوان سالاران از نفوذ و قدرت بسیار برخوردار بوده و درآمد زیادی دارند. صاحبان قدرت انرژی خود را در جهت نیل به منافع شخصی و حفظ قدرت به کار می گیرند.
۲⃣ صوری بودن قانون : این ویژگی به این واقعیت اشاره دارد که بین هنجارها و اعمال،بین توصیف ها و تصویرها و بین قدرت رسمی و قدرت موثر نوعی شکاف و فاصله وجود دارد.
۳⃣ هم پوشانی : در جامعه منشوری کارویژه ها از طریق ساختارهای سنتی در کنار ساختارهای مدرن انجام می شوند که حاصلی جز بی نظمی و سردرگمی ندارند.دیوان سالاران کارهای متفاوتی در حوزه های اداری،سیاسی،اجتماعی و فرهنگی انجام می دهند.به عنوان نمونه نمایندگان مجلس در انتخاب مدیران دخالت می کنند.
توجه به مسائل بالا و کمی تامل در اوضاع و شرایط سازمان ها و ادارات کشور به خوبی نشانگر موضوعات فوق می باشد.به نظر شما به چه میزان ویژگی های ناهمگونی،صوری بودن قانون و هم پوشانی در سیستم مدیریت دولتی ما جریان دارد و برای گذار از این چالش چه راهکارهایی وجود دارد؟
ادامه دارد…
برگرفته از کتاب چالش های مدیریت دولتی در ایران
#عبدالله_آرمین_عموزاد
گیل نامه / انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.