طعم جومونگ در تفلون دومیلیون تومانی

نویسنده : دکتر رضا سیف پور(پژوهشگر رسانه و اقتصادسیاسی)

گیل نامه /  سریال تکراری «افسانه جومونگ» در مقایسه با بسیاری از سریال های پر هزینه و کم مخاطب ما و در نبود تولیدات فاخر با داستان های کهن ، حرف های خوبی هم در حوزه سبک زندگی دارد . لذا چندان هم بد نیست گاهی این سریال های کره ای را ببینیم ودر ذهن خودمان آن طور که میخواهیم بازسازی کنیم.  موضوع سبک زندگی موضوع بسیار مهمی است که در شکل دهی آن رسانه ها سهم مهمی دارند . ما باید یک بار برای همیشه در مورد استراتژی خودمان درحوزه اقتصاد و ارتباط آن باسایر حوزه ها ازجمله سیاست و فرهنگ تصمیم بگیریم و بخصوص مشخص کنیم که فرهنگ مصرف زدگی ، فساد ، تجمل گرایی مدیریتی و شکاف طبقاتی در کجای این استراتژی قرار دارد.

امروز به همراه دخترم سریال تکراری «افسانه جومونگ» را تماشا میکردیم . چه کنیم؟ به هرحال حمایت از سریال های تکراری رسانه ملی هم مثل خیلی از کارهای دیگر کم کم به بخشی از وظیفه ما تبدیل شده است با این حال به گمانم سریال بدی هم نیست . سوای تکراری بودن ، خیلی دوستش دارم و گمان میکنم در مقایسه با بسیاری از سریال های پر هزینه و کم مخاطب ما و در نبود تولیدات فاخر با داستان های کهن ، حرف های خوبی هم در حوزه سبک زندگی دارد . لذا چندان هم بد نیست گاهی این سریال های کره ای را ببینیم ودر ذهن خودمان آن طور که میخواهیم بازسازی کنیم و مثلا با نهایت تاسف فکر کنیم قصه رستم و سهراب را تماشا میکنیم !. ….. هرچند به تازگی شنیدم یکی از نمایندگان محترم مجلس در اقدامی شدید و با هدف مقابله به مثل بابت بلوکه شدن میلیون ها دلار ایرانی توسط کره جنوبی ، درخواست حذف سریال های کره ای از تلویزیون ملی را کرده و قرار است حالا که دلار نداریم جومونگ هم نداشته باشیم و این ارتباطی با سامسونگ و ال جی قاچاق ندارد . با اینحال من فارغ از همه بازی های سکه و ارز و قاچاق ، افسانه جومونگ را به لحاظ محتوا ، بسیار هم جهت تر با آرمان ها وارزش های خودمان می بینم تا دخترم نرگس و زیرخاکی و سرباز یا هم گناه و آقازاده و هیولا .

ماجرا از تحریم همه جانبه “جولبون” توسط امپراطور شروع شد . مردم “چوسان قدیم” ، “جولبون” و گروه “دامول” در شرایط سختی بودند . مثل امروز ما که به گفته مرکز پژوهش های مجلس ۶۰ درصد مردم کشور زیر خط فقر به سر می برند . با اینحال بر عکس خیلی از مسئولین ما ، پنج روز بود که جناب “جومونگ” و افسرانش در جهت همدردی با مردم لب به غذا نزده بودند و زیرباران برای نجات مردم از دست امپراطوری چین و “بویو” دعا میکردند . “ارباب یونتابال” هم به جای برداشتن سهم خود از سفره جولبون! ، مدتها بود که دخترش “سوسانو”را به سفردریایی خطرناکی فرستاده بود تا برای مبارزه با این تحریم گسترده و جنگ اقتصادی ، با خود غذا و دارو بیاورد .

داشتم کیف میکردم و از وطن دوستی جومونگ و سلامت افسرانش با دخترم صحبت میکردم و به همسرم میگفتم در نبود قصه های اثرگذار ، خوب است لااقل فرزندان ما «سواد رسانه ای» بیاموزند و عشق به وطن و ارزش های انسانی را از این سریال ها یاد بگیرند . در “جولبون” کسی اختلاس نمی کند ، برعکس امپراطوری “بویو” و “هان” ، در آنجا کسی رشوه نمی گیرد و همه با هم در جهت رسیدن به “هدف والا” تلاش میکنند و باور دارند برای ثروتمند شدن نباید قاچاق کرد . در همین گفتگوها بودیم که سریال تمام شد و ناگهان ورق برگشت…..

سریال جومونگ تمام شد و یک مرد سیبیل کلفت با زبان بدن دیدنی ، درحالی که قابلمه ای در دست داشت وارد کادر تلویزیون شد ….. اومیخواست به مردم طرز پختن بریانی مرغ هندی بیاموزد . هنوز به یاد شکم گرسنه مردم “چوسان قدیم” بودم که برق از سرم پرید . آشپز خوش تیپ تلویزیون میگفت پختن این مرغ بریانی هندی فقط در این ظروف دومیلیون تومانی لذت دارد ….. داشت شماره تلفن میداد و با ناز و ادا مرغ پخته را جلوی دوربین به رقص در می آورد …. مرغ پخته بود اما احساس کردم دل خیلی ها در همین لحظه سوخته بود …. هرچه با جومونگ کیف کرده بودیم از سرمان پرید …. تلویزیون را خاموش کردم . دیگر چیزی نداشتم که برای دخترم توضیح دهم . نمی دانستم مرغ بریانی داخل تفلون دو میلیون تومانی قسطی را رسانه ملی برای ۶۰ درصد زیر خط فقر تبلیغ می کرد یا ۴۰ درصد باقیمانده . شاهنامه را برداشتم تا چند بیتی برای دخترم بخوانم …. شاید یادش برود که طبق آمار ها نصف مردم ایران ماهی دومیلیون تومان حقوق دریافت نمیکنند تا بتوانند با حقوق یک ماهشان یک سرویس ظروف تفلون بخرند و در آن یک املت با تخم مرغ بریانی وطنی! طبخ کنند .

موضوع سبک زندگی موضوع بسیار مهمی است که در شکل دهی آن رسانه ها سهم مهمی دارند . ما باید یک بار برای همیشه در مورد استراتژی خودمان درحوزه اقتصاد و ارتباط آن باسایر حوزه ها ازجمله سیاست و فرهنگ تصمیم بگیریم و بخصوص مشخص کنیم که فرهنگ مصرف زدگی ، فساد ، تجمل گرایی مدیریتی و شکاف طبقاتی در کجای این استراتژی قرار دارد . ما باید در عمل به فرزندانمان نشان دهیم که میخواهیم کشوری تولید محور با اتکاء به ظرفیت های داخل و عرق ملی باشیم یا کشوری مصرف گرا و وابسته به دلارهای نفتی؟

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.