حجاب راستین ، عفاف محور و عفاف راستین ، حجاب آور است

گیل نامه / در یادداشتی از سوی شورای امر به معروف و نهی از منکر اداره کل تامین اجتماعی گیلان به مناسبت هفته عفاف و حجاب  جایگاه این مقوله در جامعه و مباحث اعتقادی تشریح و تبیین گردید.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی گیل نامه / در این یادداشت آمده است :

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی گیل نامه / مقوله حجاب و عفاف از جمله مصادیق امر به معروف و سفارش شده در اسلام میباشد که ۱۷ نوبت در قرآن به آن اشاره گردیده ( ۶ تاکید ویژه مردان و ۱۱ تاکید برای زنان ) که کثرت این مهم خود دارای تحلیل و تاکید بر ضرورت و اهمیت آن میباشد .

نکته حائز اهمیت اینکه درآیات قرآنی مربوط به حجاب و عفاف ، شروع ازعفاف و تاکید به مردان گردیده است که نکات ذیل در این آیات مشهود میباشد :

  1. مردان درحجاب و عفاف رها شده نیستند و این امر صرفاً مربوط به زنان نیست .
  2. خطابهای سخت به مردان صورت گرفته است .
  3. ثقل تاکید آیات برای مردان رعایت عفاف و تاکید برای زنان رعایت حجاب است .

در خصوص رابطه عفاف و حجاب باید به این مهم توجه داشت که حجاب بدون عفاف یک قاب خالی است و اساساً زیرساخت حجاب بعنوان یک امرآشکار و پیدا ، مقوله عفاف ( بمنزله ریشه و اصل ناپیدا) است .

حیاء یک حجابو نشات گرفته از شخصیت شکل یافته وقوی است و عفاف براین صفت بلندمرتبه انسانی تکیه دارد و حیاء با خجالت متفاوت است

خجالت درواقع خودنگهداری ناآگاهانه وازسرضعف شخصیت است و حیاء برعکس آن یک خودنگهداری آگاهانه و نشات گرفته ازشخصیت شکل یافته و مقتدراست .

حیاء صفت انسانی و قدرت خدادادی فرد برای خویشتنداری است و هرکس برمدار فطرت زندگی کند ، حق را دیده و درست عمل مینماید .

یکی ازنویسندگان آمریکایی درتعریف حیاء آورده است : حیاء ازشدت همبستگی با زنان آنقدرنزدیک است که میتوان آنرا یک صفت بیولوژیکی دراین جنس قلمداد نمود واگر این عبارت راباکلام رسول وحی که میفرماید : اگر حیاء ۱۰ بخش داشته باشد ۹ سهم آن نزد زنان و یک قسم برای مردان میباشد ، درکنار هم قراردهیم یا این نویسنده محترم کلام پیامبر راخوانده وآگاه بوده و یا تاکیدی علمی و امروزی براین مصداق توسط یک غیرمسلمان است .

باتوجه به آنکه زیرساخت مدیریت اجتماعی ، کنترل برخود میباشد دراین صفات امر بیولوژیکی گواهی برسخت و غیرممکن بودن جداشدن صفت از فرد میباشد پس حیاء بعنوان یک صفت بارز درزنان تبیین شده است .

تفاوتهای زن و مرد ازدیدگاه قرآن درمسئله عفاف وحجاب در این حوزه مقوله ای دیگر است که باید بدان اهمیت داد چون قلمرو جذابیتهای زن بیشتر از مرد است ، خداوند برای محافظت زن حیاء را به وی ارزانی داشته است .

از سوی دیگر دو میل جداگانه در زن و مرد راز نهفته درقلمروهای هریک و عامل جذابیتها میباشد :

میل به دیدن درمردها – امام علی (ع) می فرمایند : العین برید القلب . چشم پستچی قلب است و قرآن خطاب به مردان میفرماید : نگاهتان را فروهشته نکنید یعنی تیزو متمرکز نگاه نکنید . خیانت درنگاه را کمترکسی میفهمد وهیچ رد پایی ندارد پس عفاف درمردان و تاکید برنگاه درقرآن مکرر آمده است . در این تعبیر میل دردیدن درمردها درمضامین دینی با عفاف مدیریت میشود .

و دیگری میل به دیده شدن درزنها – اگر حکمتهای فرامین الهی درک شود بندبند آن زمینه ساز حاکم شدن عقلانیت درزندگی و جامعه میباشد و قرآن درسوره های نور، بقره ، احزاب و مائده برامر حجاب و عفاف تاکید مینماید .

غایت و انتهای ضرورت فریضه حجاب برای زن دو اصل است :

  1. زن به صفات انسانی شناخته شود .
  2. زن درجامعه اذیت وآزار نگردد .

از این رو درفضای اجتماعی مناسبات انسانی با اجرای حجاب و عفاف پیاده میگردد .

شناخته شدن زن وجلوگیری از آزار او هدف حجاب درجامعه میباشد

پس کسی هم که آرایش میکند ابعاد انسانی خود را مسطورو ابعاد جنسی را بارز نموده است ازاین رو طرح حجاب و عفاف درمضامین دینی اعتقادی مترقی ترین برنامه جهت تعالی و رشد ابعاد انسانی است و در غیر اینصورت جامعه همچون رهاکردن یک گله گاو وحشی در بوستان ریحان با له شدن مقدسات و ارزشها مواجه میگردد .

نکته ارزنده و جالب درمضامین دینی این است که مردها از این الگو خارج نگردیده اند چرا که حجاب راستین ،عفاف محوراست و ازسوی دیگرعفاف راستین ،حجاب آور میباشد

در شکل حجاب نباید تحکم وارد نمود مثل اجباراستفاده ازچادریا الگوهای مشابه و باید فراخنای تنوع را با حفظ چارچوبها لحاظ نمود و چادردراین تفکر اجبار نباید باشد بلکه تبدیل به یک انتخاب گردد و اساس یک انتخاب درست برپایه های رغبت و توجه به دونکته ایمان (باور) و امکان میباشد .

نکته اساسی در اصول دینی این است که آزادی معنوی ، زیرساخت آزادی اجتماعی است پس اجبارها همیشه کاررا نازیبا میکند و منطق زیبای آنرا میگیرد درحالیکه اصل حجاب و عفاف بسیار زیبا و آزادی بخش است چراکه اساساً آزادی دوشکل دارد :

  1. آزادی اجتماعی به معنای رهایی ازدیکتاتوری دیگران
  2. آزادی معنوی به معنای رهایی ازدیکتاتوری نفس

و اگر آزادی اجتماعی باشد ولی آزادی معنوی حاکم نباشد کارساز نبوده ومخل جامعه میگردد و درواقع زیرساخت آزادی اجتماعی ، آزادی معنوی است .

مطلب دیگر اینکه مغز وباطن حجاب و گرانیگاه فلسفه آن حضور اجتماعی زن است . ازطرفی بیان شد که غایت حجاب رسیدن زن به صفات انسانی و شناخته شدن است یعنی اگر قرار بود زن مسلمان با نامحرم روبرونشود و درجامعه حضور نداشته باشد نیازی به این تاکیدات نبود پس خود مقوله حجاب دراسلام گواهی برای مشارکتهای زنان درفعالیتهای اجتماعی است و میتوان اذعان داشت که مغز و باطن حجاب وگرانیگاه فلسفه آن حضور اجتماعی زن است .

نویسنده کتاب دروغهای باورشده درتعریف گناه از آن بعنوان رفتار یاکاری که درذات خودش یک ماده تباه کننده دارد ( مثل بمب ساعتی ) یاد میکند و وقتی چیزی در ذات کسی بود حتماً بروز بیرونی دارد مگر میشود ازآب تری را جدا کرد ، پس وقتی نابودنمودن ماهیت و ذات هرگناه است بطرف آن رفتن خطرناک و برخلاف عقلانیت میباشد .

همانگونه که اشاره شد نهایت حجاب شناخته شدن زن و جلوگیری ازاذیت و آزار وی میباشد پس هدف اصلی دراین مهم رعایت سودمندی و منفعت برای خود زن است و فرع آن،کمترجریان پیدا نمودن هیجانات جنسی مردان دراجتماع میباشد چراکه بیان شد درقرآن شروع توجهات ازمردان درزمینه عفاف و با کلید نگاه است .

شاید ما درکشور بابرخی الگوهای اجباری هم قالب شویم ولی مهم آن است که با انتخاب درست هم قلب شویم پس باید پذیرفت کسی که پوشیدگی رادرچارچوبها رعایت میکند درست عمل نموده ودراین مسیر گام برداشته ومورد تایید این دیدگاه اعتقادی میباشد .

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.