توجه به جهش فرهنگی در سال جهش تولید مبتني بر مدیریت بحران فرهنگی در بحران مدیریت فرهنگی !

علی گل امینی ؛

گیل نامه/علی گل امینی ؛در دنیای امروز جنگ نرم و سرد یکی از ابزارهای مهم برای تخریب جامعه از درون میباشد . در بعضی از موارد اثرات مخرب آن از جنگهای هسته ای و بیولوژیکی و جنگهایی که با سلاحهای مخرب ویرانگر هستند ؛ به مراتب ویرانگرتر خواهد بود ؛ و اثرات مخرب آن تا نسلها ماندنی میباشد . یکی از این تهاجم مخرب ، جنگهایی است که مبنای آن جنگ در راستای تخریب فرهنگی است .

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی گیل نامه  /  در این جنگ سرد عوامل مخرب برای متزلزل نمودن فرهنگ یک جامعه مانند یک بد افزار به بدنه جامعه نفوذ کرده و سنت درست ، عرف ، تمدن ، آداب و عقاید ، باورهای دینی و مذهبی و ریشه ای جامعه و…را مورد هدف گزاری تخریبی قرار میدهند که اثرات منفی آن از یک دوره زمانی مشخص در کوتاه مدت و میان مدت شروع شده و عمدتا تا مدتها در بدنه جامعه ماندنی بوده و بعضا ریشه ای ، بهم پیوسته و زنجیره ای در تمام ارکان جامعه نفوذ میکند . این بد افزار فرهنگی گروههای هدف را که میتوانند برای ایجاد ، تعمیم ، بسط و تثبیت این عوامل مخرب در جامعه نقش پذیری و تاثیر فراوانی داشته ؛ یعنی کودکان و نوجوانان ،جوانان و خانواده ها را به شکل نامناسب و با توجه به اصل تخریب بنیادی به شدت تحت تاثیر قرار داده و به راحتی و در کوتاه مدت ،ویروس تخریب فرهنگ را در جامعه اشاعه دهند ؛ هدف گزاری نموده و مانند یک غده سرطانی مرگ آور موجب متاستاز فرهنگی شده و عامل نابودی میگردد . این غده سرطانی فرهنگی در اقشار مختلف از جوامع هدف به گونه ای خاص وارد میشود و دقیقا مانند بیماری سرطان که اقسام مختلفی را شامل میشود ؛ آشکار و نمایان میگردد . در جامعه که ارکان آن بر پایه سیاست ، اقتصاد و توسعه ، امنیت و فرهنگ و …. میباشد ؛ قطعا ریشه های هر یک از این ارکان در نقاطی به هم تنیده شده و گره میخورند و وابستگی شدید بر یکدیگر داشته و از یکدیگر اثرپذیری متقابل خواهند داشت . اقتصاد از سیاست -سیاست از اقتصاد -اقتصاد از فرهنگ -فرهنگ از اقتصاد -سیاست از فرهنگ -فرهنگ از سیاست -…… این تاثیر پذیری ریشه ای هم بنا به تعریفی مفید است و هم چنانچه به هریک از آنها توجه نشود و یا با بی دقتی و کم دقتی مورد توجه قرار گیرد ؛ قطعا شاهد رخدادهای تخریبی هریک در جامعه خواهیم بود . عدم توجه به فرهنگ و پایه های فرهنگی بر مبنای تمدن ، سنت های پایدار و قابل احترام و مواردی از این دست ،قطعا موجب تخریب و انفجار جامعه از درون خواهد شد و این یکی از شیوه های جنگ سرد در دنیای بعضا بی رحم امروز است . که بدون جنگ و خونریزی یک طرف ،موجب مرگ تدریجی طرف دیگر میشود .
وقتی این یادداشت کوتاه را در باب نگاهی کوتاه و سطحی در راستای مقوله فرهنگ ، می نوشتم به دلیل تاثیر گذاری و تاثیر پذیری که هریک از این عوامل به صورت متقابل بر یکدیگر و بر فرهنگ که به صورت مقایسه ، تعامل ، تقابل یا تعادل دو گانه یا چند گانه بر یکدیگر داشته اند ؛ دچار تعجب و وحشت زدگی شدم . از اینکه چرا به این بمبهای مخرب درون جامعه توجهی در راستای آنچه که لایق این مردم فهیم ، با تمدن ، شهید پرور و… و در یک کلام مخلص و صادق بوده است ؛ متناسب با اثرات مخرب آن نشده است . شاید اگر از منظر مختلف به رخدادهای جوامع در مقوله اقتصاد ، سیاست ، امنیت و …. بنگریم ؛ به طریقی یکی از راهکارهای اساسی درمان این معضلات ،درمان و بهبود فرهنگی جامعه میباشد . قطعا و مشخصا نقش احزاب ، سمن ها ، گروه ها نیز همگام با دولتها ،در این مقوله کم رنگ و بی رنگ بوده است . حداقل پرداختن به معضلات روز و آسیب های جامعه در این مقوله و ارائه راهکارهای نسبی در فرار از این بحران مطلق ،میتواند تا اندازه ای هر چند به صورت نگاهی بر مقدمه ای کوتاه در خصوص درد و مشکل فرهنگی جامعه ، توسط این گروه ها ، کمی امید بخش باشد که چنین نبوده است یا حداقل بسیار کم اهمیت مورد توجه قرار گرفته است . به مقوله و رخداد فرهنگ شایسته نیست صرفا در قالب یک شغل و یک هدف امرار معاش در زندگی توجه شود ؛ بلکه باید برای آن اهتمام و برنامه داشت و در حد خود ، معضلات را شناسایی و ارائه راهکار نمود . باید هریک از افراد در جامعه بر اساس مبانی درست دینی در یک جامعه دینی ، و ظایف خود را در راستای گریز از چالشهای فرهنگ در جامعه انجام داده و سهمی در حفظ پایه های آن داشته باشند . توجه به عوامل مخرب فرهنگی ، ایجاد و تعریف راهکارهای فرهنگی مناسب برای عدم آسیب پذیری ، آسیب شناسی در باب تهاجم فرهنگی و جنگ سرد در جوامع ، توجه به زیر ساختهای درست فرهنگی و عوامل مختلف دیگر که جای بررسی و تامل فراوان داشته است ؛ میتواند در سالی که توسط مقام معظم رهبری بعنوان سال جهش تولید در نظر گرفته شده است ؛ موجب تفکر و توجه در راستای آن چیزی که شاید بتوان از آن و با بهره گیری از عمق کلمه و فرمایشات مقام رهبری در بکارگیری واژه جهش تولید ، توجه و اهتمام به جهش فرهنگی بیان کرد ؛ قرار گیرد . قطعا موارد زیادی نیز در این مسیر میتواند مورد توجه اساسی قرار گیرد و هرگز نباید انچیزی را که مردم یک جامعه بدرستی و مبتنی بر قانون و قانون مداری در جامعه اسلامی ، حق درست خود میدانند را به نادرستی در سنخیت با مقوله فرهنگ قرار داد . شادی ، ایجاد طراوات و نشاط و هیجانات درست و قانونی مبتنی بر رشد احساسی مردم جامعه ، و سایر موارد مشابه از جمله استفاده صحیح و درست و مناسب از تکنولوژی روز و …. قطعا تاثیرات شگرفی در رشد ، ایجاد و تثبیت فرهنگ جامعه با نگاهها و زوایای مختلف عوامل تاثیر گذار در این مقوله خواهد داشت . قطعا نباید هنجارهای درست فرهنگی را با ناهنجاریهای فرهنگی در یک ردیف قرار داد بلکه باید بتوان عمق تمایز آنها را به خوبی درک نمود و تشخیص داد و این تمایز و تفکیک پذیری را به شیوه ای درست در جامعه ترویج نمود .

(متن ):
مقوله فرهنگ یک موضوع اساسی و قابل توجه و ریشه ای در هر جامعه است که فراوانی یا کمبود آن در جوامع از شرایط و نگاههای متفاوتی قابل بررسی ، تایید و یا تکذیب خواهد بود . استفاده و کاربرد واژه فرهنگ از منظر افراد مختلف میتواند تعاریف مختلف داشته باشد ؛ این تعاریف گاها با نگاه دقیق و عمیق قابل تامل است و گاه به عنوان یک تعبیر سطحی است که به درستی مختصر و یا نادرستی کوتاه ، از آن نگاه بعنوان فرهنگ یاد شده و مورد توجه و استفاده قرار میگیرد . لذا قطعا فرهنگ در جوامع متناسب با شرایط جامعه میتواند تعاریف مختلفی را شامل شود . گاه دیده شده است که بعضا از رعایت آداب و عادات مختلف در یک جامعه نیز بعنوان فرهنگ مداری یاد میشود. باید توجه داشت رفتارها و عادات شخصی یا جمعی در هر جامعه ای میتواند متفاوت و متغیر باشد که متناسب با سنت ، عرف ، پیشینه ، عادات و سایر مسائل در هر جامعه ای با یکدیگر میتواند تفاوتهای نسبی و یا تفاوتهای مطلق در قالب متغیرهای مورد توجه بر اساس سایر عوامل قبل و قبلتر زمانی در جوامع منطور شود . با یک نگاه به کلیات در مقوله فرهنگ ، میتوان از این موضوع به تعبیر یا تعریفی بعنوان یک رفتار هنجار یا نابهنجار اجتماعی در روابط بین انسانها و نیز نوع رفتار مردم با اجتماع خود که نتیجه آن به صورت مستقیم یا غیر مستقیم متوجه سایرین نیز میشود ؛ یاد کرد . تعبیر از فرهنگ و فرهنگ مداری در هر جامعه ای بعضا یک خواستگاه و اکتسابی است و بعضا بعنوان یک عامل قرار دادی در هر جامعه میتواند تعبیر خاص خود را داشته باشد . اما این تعریف در واقع یک نگاه کلی نگر در قالب عام به این مهم میباشد که این نگاه اکثرا در جوامع عام میتواند مورد نظر باشد . در واقع فرهنگ مجموعه ای است از عوامل متفاوت و مختلف با مولفه های مختلف که بر اساس سنت ، عرف عقاید ، آداب و عادات ، تقید وتوجهات و نگرشهای دینی و مذهبی ، عوامل قراردادی و اکتسابی ، توجهات به پیشینه و رخدادهای گذشته و حال و بعضا عوامل ذاتی و رشد فکری در قالب آموزشهای که مبتنی بر خواستگاه درست مردمی در جوامع باشد ؛ و خیلی از عوامل دیگر مورد واکاوی قرار گیرد . در دنیای امروز عواملی دیگری نیز قطعا در تغییرات نسبی و یا مطلق اندیشه ها و باورهای فرهنگی در قالب توجه به فرهنگ اکتسابی و یا قرارداد محور ، میتواند مشمول تغییرات و حتی تخریب عمده شود . آنچه که در مبحث جامعه مداری در هر جامعه ای مورد توجه مطلق است ؛ تکیه مردم هر جامعه بر دیوارهای مستحکم فرهنگ بوده است . توجه به این نکته که سیاست و اقتصاد نیز یکی از عوامل موثر در تغییر و تخریب در فرهنگ در جوامعی خواهد بود که این مقوله در قالب اکتسابی و قراردادی مورد توجه بوده اند ؛ بعضا بسیار پر هزینه در مقوله فرهنگ در جوامع خواهد بود . در برخی از تعاریف جامعه شناسی ، فرهنگ در یک جامعه بعد از سیاست در اولویت اصلی در پیشرفت یک جامعه میتواند قرار داشته باشد . توجه به اصل تاثیر اقتصاد در رشد و نمودار شدن فرهنگ یک جامعه قطعا نقش اساسی نیز میتواند داشته باشد . هر یک از این تاثیر پذیری و نقش عوامل فوق بر فرهنگ یک جامعه از جزییات مختلف قابل بررسی و آسیب شناسی است . در جوامع با اقتصاد ناپایدار و نادرست ، بی برنامه ،مشخصا آسیب پذیری فرهنگی از جنبه های مختلف در ارکان متنوع جوامع مشهود خواهد بود . بزهکاری ، فساد اجتماعی ، عدم امنیت از تبعات تاثیر پذیری فرهنگ از اقتصاد بوده است . این عامل ، یک عامل بدیهی و یکی از مولفه های اصلی در تضعیف فرهنگی جامعه است . فرهنگ سازی زمانبر و پر هزینه است ولیکن این هزینه زمانی ،موقعی بیشتر میشود که عوامل دیگر بر ساختار فرهنگ تاثیر گذار در رشد منفی ! باشد . آموزش که یکی از عوامل اصلی فرهنگ سازی و عامل زیربنایی در هر جامعه ای است ؛ قطعا مشکلات اقتصادی نیز تاثیر فراوانی در بهره وری اصل و پایه فرهنگی مبتنی بر این باور پذیری متقن در مقوله فرهنگ خواهد داشت . عمدتا شنیده میشود که سرانه مطالعه و کتابخوانی در کشور پایین است ؛ آیا تا کنون به تاثیر پذیری اقتصاد در کاهش این سرانه توجه شده است ؟! با تامل کامل به این مقوله نیز قطعا از این مهم مغفول نخواهیم شد . گفته میشود برای تخریب فرهنگ یک جامعه به صورت پایه ای ، عرف و سنت و باورهای مذهبی و اعتقادات درست جوامع مورد ایجاد شکاف قرار می گیرد . حضور رسانه های مختلف با تولید و توزیع و ایجاد برنامه هایی که عقاید و آداب اجتماعی جامعه را مورد هدف قرار داده اند و تبعیت از روشهایی که بعضا بعنوان اعمال ناشایست در سنت و عرف و اخلاق جامعه مورد توجه بوده است ؛ مسلما یکی از عوامل موثر در تخریب فرهنگی و اعتقادات پذیرفته شده و هدف گیری باورهای پذیرفته شده درستی است ؛ که با آن به رشد و بلوغ فکری و تعصب درست و منطقی رسیده ایم و خیلی از موارد مبتلابه در جامعه امروز مانند عدم آموزش در ایجاد فرهنگ مناسب از فضای رسانه ای غیر حقیقی و مجازی ، عدم ایجاد شایسته سالاری و درست گزینی که منجر به رواج فرهنگ فساد ساختاری در جامعه بوده است ؛ و عوامل قابل توجه دیگر قطعادر تخریب فرهنگی یک جامعه نقش فراوان داشته است و خواهد داشت . آیا برخورد سطحی نگر با این موضوع اساسی و پر هزینه در جوامع و عدم توجه به زوایای پیدا و پنهان ضعف و فقر فرهنگی در جامعه که به شدت در حال از بین بردن پایه های فرهنگی و ریشه های جامعه در میان مدت بوده است و خواهد بود ؛ میتواند راهگشا باشد ؟! جواب قطعا منفی است . راهکارهای ریشه ای و قابل توجه فراوانی میتواند برای برون رفت از این آسیب اساسی و زخم کهنه مورد بررسی قرار گیرد . قطعا راه حلهای چکشی نه تنها تاثیر گذار نخواهد بود بلکه در کوتاه مدت نیز منجر به افزایش نابهنجاری فرهنگی و رشد دامنه درد فراگیر فرهنگی خواهد شد و به تعبیری و با تعاریف و نگاه خاص ، رویکرد فرهنگ ستیزی را در جامعه تعمیم خواهد داد . مشخصا ایجاد امنیت اقتصادی یکی از عوامل تاثیر گذار در رفع بحران فرهنگی است . در جوامعی که همه ارکان جامعه از اقتصاد تاثیر پذیر میباشد ؛ حتی ایجاد یک جامعه مبتنی بر دموکراسی در قالب قانون و قانون مداری ، نیز در گرو بهبود اقتصاد خواهد بود ؛آنچه که قابل دقت نظر بوده است ترمیم پایه های متزلزل اقتصادی ادوار و ایجاد امنیت سرمایه گذاری است که ایجاد این امنیت خود دارای محورهای اساسی است که توجه به اصول و مبانی این امنیت در سالی که به فرمایش مقام معظم رهبری ، سال جهش تولید نامگذاری شده است ؛ یکی از عوامل اصلی و شاید به تعبیری تاثیر گذارترین عامل در جهش فرهنگی خواهد بود . توجه به ترمیم و بهبود پایه های ارتباطات و بهره مندی از تکنولوژی نوین به معنای حذف تکنولوژی جهت حفظ و پایداری فرهنگ جامعه در راستای الزام به پایبندی به آن چیزی که مورد توجه بوده است و یا به تعبیری گمان بر صحت آن از نظر شخصی و با نگاه خاص بوده است ؛ نمیباشد . بلکه این تقید پذیری و رشد باورهای فرهنگی بر پایه ترویج باورهای درست مذهبی و تصحیح القاعات نادرست در جامعه ، چنانچه در کنه و درون باورهای مردم نهادینه و اصل شود ؛ بعنوان یک الزام درست مبتنی بر باور عمیق مورد توجه و احترام قرار میگرد . که این خود نیز یک سرفصل در آموزش و راهنمایی فرهنگی درست میباشد . فلذا ست در این راستا به جای حذف آنچیزی که در جامعه و به اقتضای فراگیری آن در همه جوامع به صورت عموم ، رسوخ میکند ؛ میبایست ضمن پذیرش و قبول این اصل فراگیر ، فرهنگ مناسب و متناسب برای آن را بر مبنای آنچه که از آن شاید به نفوذ فرهنگی یاد شود ؛ ایجاد نمود و ابزار لازم را برای آموزش آن در جامعه فراهم نمود . بدیهی است پذیرش آنچه که متقن شود ؛ همیشه بعنوان یک اصل پذیرفتنی و ثابت مورد تایید و پایبندی قرار میگیرد . این اصل قطعا در هر شرایطی در جامعه انفکاک ناپدیر خواهد بود . بنابراین یکی از عوامل اساسی در عدم نفوذ فرهنگی که میتوان از آن به تهاجم فرهنگی و یا حضور و ورود نامناسب و ناهمگون فرهنگ و رویه غیر آشنا دیگر به فرهنگ جامعه دیگر یاد کرد ؛ جلوگیری از شکندگی فرهنگ جامعه ای است که با توجه و نگاه جدی به عوامل مختلف و آسیب های روز و همچنین ایجاد و گسترش ابزارهای آموزشی به این مهم باید اهتمام داشت .
گستره و نفوذ فرهنگ در جامعه به اندازی تاثیر پذیر است که هر گونه رفتا و رویکردی که مبتنی بر تدبیر و برخورد درست و روانشناسی مبتنی بر جامعه شناسی و ارتباطات و مناسبات شایسته فرهنگی و با محوریت برخوردهای درست ،در جوامع صورت نگیرد ؛ مشخصا در کوتاه مدت منجر به رواج و ایجاد آن چیزی خواهد شد که از آن به ستیز فرهنگی و تهییج و ترویج فرهنگ نادرست در جوامع خواهد شد و این مسیر دقیقا همان مسیری است که زمینه حضور بیشتر تهاجم فرهنگی دشمنان را ایجاد خواهد نمود و این یعنی آب در آسیاب دشمن !! همانطوری که در ابتدا گفته شد مباحث و مقوله فرهنگی دارای زیر شاخه های توجهی فراوان بوده است که ترمیم و تصحیح هریک از آنها ممکن است هزینه فراوان زمانی و … داشته باشد ولیکن در مدت زمان هدف گزاری و برنامه ریزی شده با توجه به دقت اساسی در ساختار و عوامل تاثیر گذار در این مقوله و ایجاد و یا تصحیح و تدبیر سیاستهای درست و منطقی و تاثیر گذار و بررسی سایر عوامل مختلف ، میبایست به صورت ریشه ای به این بحران پرداخت . مدیریت بحران فرهنگی در بحران مدیریت فرهنگی ، توجه اساسی و عزم جدی مطلبد که میتواند متضمن جهش فرهنگی در میان مدت شود .

با تشکر -علی گل امینی
۹۹/۴/۶

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.