این گیلان استاندار ندارد ؟

چو عضوی بدرد آورد روزگار ، دگر عضوها را نماند قرار

سرویس سیاسی :

 من صدای گیلان و گیلانی ام

اختصاصی _ گیل نامه /  بحران سیل ، بحران برف و اکنون بحران کرونا  . از بس بحران دیدیم ، دیگر به وضعیت عادی آلرژی پیدا کردیم ! اما به نظر می رسد بحران اخیر فاجعه ای غیرقابل کنترل خواهد بود . گوئی سایه مرگ بر سر مردمانش سنگینی می کند . نمی دانیم مسئولیت این استان بحران زده بر عهده کیست ، مردم گیلان جانشان را از سر راه نیاورده اند ! در فواصل زمانی اندک شاهد خبر های مرگ و میر گیلانیان عزیزمان می شویم . این گیلان استاندار ندارد ؟ کجایند مسئولان ؟ به داد این مردم وحشت زده برسید !

با کمال تاسف و اندوه شرح می دهیم ، وقایعی که این روزها برای هر گیلانی آشناست ؛ هرچند دردآور. گیلان سرسبز و پویا که این روزها رنگ و بوی دلمردگی می دهد ، گیلان مظلوم و بی دفاع . مدتی است از هیچ گزندی جان سالم به در نبرده و تابی برایش نمانده است ، هرچند فریاد می کشد . این مردم دیگر خسته شده اند ، درکسب و کارشان وامانده اند . خواب و خوراک ندارند . علاوه بر معضلات بیکاری و افسردگی ، بحران این ویروس نامرد رنگ سیاه وحشت را بر چهره گیلانیان نقاشی کرده است . در این بحبوحه بحران ، مدیریت بحران کجاست ؟ مسئولین شهر و استان دقیقا در کدامین نقطه از این دایره بحرانی سکنی گزیده اند !

دسترسی به صفحات شبکه های اجتماعی شواهد خوبی در شرح حال این مردم وحشت زده می باشد ، اکثریت از مدیران و مسئولان گلایه مندند . اما به ناچار فریادهایشان را در پست ها و استوری هایان به اشتراک می گذارند ، بلکه به گوش بالادست ها  برسد .

قرار است تا کی شاهد تلف شدن و روی دست ماندن جگرگوشه هایمان باشیم . فردا قرار است چه اتفاقی بیفتد؟ این حق مردم زحمتکش و سرد و گرم چشیده گیلان نیست .

آقای استاندار محترم ؛ من صدای مردم گیلانم ، خواهشا پاسخگوی چندین سوال از سوی گیلانیان که این روزها به شدت خشمگین و در عین حال وحشت زده هستند  باشید :

اول اینکه بسیار شگفت زده و معجبیم که چرا در مقابل شیوع عارضه ای نسبتا خطرساز به نام کرونا ، تصمیم به قرنطینه شهر نگرفتید ؟ با توجه به اعلام تعطیلی از سوی وزارت کشور انتظار می رفت حداقل از ورود خیل مسافران سرخوش و فرصت طلب به استان بحران زده گیلان جلوگیری بعمل آید . قطعا هر کسی از پس حل چنین معادله یک مجهولی برخواهد آمد ! و اینکه تاکنون در این خصوص تصمیم گیری قطعی از سوی نماینده عالی دولت در گیلان صورت نگرفته ، جای بسی تامل دارد .

مسئله دوم آنکه به نظر می رسد هنوز در مساله ایاب و ذهاب کارکنان دولتی ناتوان مانده اید . قطعا با شیفت بندی و کاهش نیروی انسانی غیر ضروری در اداره جات و مکان های نیمه خصوصی می توانستید در کنترل شرایط بحرانی تا حدی مثمر ثمر واقع شوید . متاسفانه در برخی موارد در این امر هم تعلل کرده اید .

مسئله سوم که مهمترین نیاز حیاتی شهروندان فهیم و زحمتکش گیلانی است ، توزیع اقلام بهداشتی بصورت جامع و همه گیر می باشد و کرارا در رسانه های مکتوب و مجازی به آن پرداخته شد . اما در کمال تاسف در اکثر موارد تامین مایحتاج بهداشتی که ضرورتی غیرقابل انکار برای شهروندان می باشد تاکنون صورت نگرفته . شواهد و قرائن نشان می دهد که اکثر شهروندان وحشت زده استان گیلان از کمبود و حتی فقدان مواد بهداشتی ( از قبیل مواد شوینده و ضدعفونی کننده ، ماسک و نظایر آن ) رنج می برند . باتوجه به اعلام توزیع رایگان اقلام در مراکز بهداشتی و داروخانه ها، مردمان عزیزمان به عبارت ( ماسک و ژل نداریم سوال نفرمائید ) برخورده اند .

مسئله چهارم کماکان مردم و مسئولان با آن درگیر هستند ؛ پیدایش و نشر شایعات متعدد در خصوص شیوع این بیماری هراس آور و مسری  که هر لحظه بازار آن داغتر می شود . هر لحظه خبری اضطراب برانگیز در بین مردم گیلان نشر داده می شود . به نظر می رسد منابع نشر اینگونه شایعات قابل پیگرد نخواهد بود . قطعا این مهم ، دستاوردی جز بی اعتمادی نسبت به مسئولان و ایجاد رعب و وحشت در بین مردم نخواهد داشت . با این حال حضرتعالی تاچه حد به مدیریت مقابله با اینگونه شایعه پراکنی ( برهم زدن نظم و ایجاد اخلال در آسایش روانی شهروندان) پرداخته اید !

آقای استاندار ، مردم این روزها گله مندند . گوئی با شما چندان آشنا نیستند . شاید یک گیلانی بحران زده و بحران دیده بتواند با این دست اتفاقات ناخوشایند همذات پنداری کند . قطعا مدت زیادی از حضور شما در استان سرسبز دیار میرزا نمی گذرد . از راه بسیار دوری آمده اید ( در سابقه مدیریتی تان تنها فرمانداری شهرستان دیر و دشتستان بوشهر به چشم می خورد).

آقای استاندار شاید شما مردمان غیور و زحمتکش گیلان را به خوبی نمی شناسید . مردمان دیار میرزا ، همان مردمان سرد و گرم چشیده روزگارند که در غم و شادی دست یکدیگر را با نام برادری می فشارند . من صدای گیلان و گیلانی ام . من صدای مادر سوگوار در غم از دست دادن فرزندم هستم ، من صدای پیرمرد بی خانمان و آواره ام ، من صدای کارگر زحمتکش و چندماه حقوق نگرفته این روزهای بحرانی ام که اکنون تاب مقابله با این بیماری را ندارم و نگران آینده فرزندانم هستم ، من صدای خواهران و برادرانی هستم که به دلیل گذران زندگی چشم به راه حقوق چندرغاز آخر ماه ، اجبارا با استرس و هیجان کاذب کرونا هر روز به محل کارم طی طریق می کنم ، من صدای پدر دستفروشی هستم که در این روزهای بحرانی شرمنده خانواده ام هستم چرا که از خرید یک ماسک برای فرزندانم عاجز می باشم . آری من صدای گیلان و گیلانی ام ، صدای فریادهای نکشیده و نرسیده …

از نماینده عالی دولت خواهشمندیم صدایمان را بشنوند و در این روزهای بحرانی خطرساز تدابیری بیاندیشند ، بلکه گیلان عزیزتر از جانمان سال جدید را با نفسی تازه به استقبال بهار برود .

این مطلب ادامه دارد ، با سلسله تحلیل های گیل نامه همراه باشید 🙏

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.