«اقتصاد رفاقتی» کار دست بورس می دهد ؟

نویسنده : دکتر رضا سیف پور ، پژوهشگر رسانه و اقتصاد سیاسی

گیل‌نامه / اخیرا درخبرها آمد که نمایندگان محترم مجلس طرح تحقیق و تفحص ازبازار بورس را مطرح کردند . این بسیار عجیب و آزار دهنده است که امروز متوسط زیان سهامداران در بورس به ۵۰ درصد رسیده وکسانی که اوایل تابستان وارد بورس شدند ، حتی تا ۷۰ درصد سرمایه‌شان را از دست داده اند …، نگران میشویم که نکند «اقتصاد رفاقتی» این بار در وسیع ترین سطح کمراقتصاد را بشکند.

لازمه کارآمدی ، پویایی و اثر گذاری بازار بورس ، حاکمیت «اقتصاد رقابتی» درجامعه است . تنها در چنین شرایطی است که میتوان به شفافیت بازار و مشارکت گسترده مردم امیدوار بود . بدون چنین مدلی از اقتصاد، برخورداری از یک بازار سهام واقعی ادعایی عجیب و غیر ممکن است . این را پیش از این درهمین سری یادداشت ها بارها یادآور شدم .

اخیرا درخبرها آمد که نمایندگان محترم مجلس طرح تحقیق و تفحص ازبازار بورس را مطرح کردند . این بسیار عجیب و آزار دهنده است که امروز متوسط زیان سهامداران در بورس به ۵۰ درصد رسیده وکسانی که اوایل تابستان وارد بورس شدند ، حتی تا ۷۰ درصد سرمایه‌شان را از دست داده اند . وقتی به یاد می آوریم بانک ها مدتهاست بخش قابل توجهی از سپرده مردم را انباشت کرده و خود به عنوان شرکت های سرمایه گذاری ،رقیب کارگزاری ها شده اند . وقتی به یاد می آوریم که نوسان قیمت سکه و ارز به جولانگاه نوسانگیرهای حقوقی تبدیل شده است . وقتی به یاد می آوریم سهام عدالت به ابزاری برای هجوم افراد فاقد اطلاعات کافی مالی به بازار سرمایه و سودجویی دیگران شد، نگران میشویم که نکند «اقتصاد رفاقتی» این باردر وسیع ترین سطح کمراقتصاد را بشکند.
«اقتصاد رفاقتی» نقطه مقابل «اقتصاد رقابتی» است . اقتصاد رفاقتی به عنوان فرزند ناخلف سرمایه داری رفاقتی ، اقتصادی را توصیف میکند که درآن موفقیت کسب و کارها به میزان ارتباطات نزدیک فعالین اقتصادی با دستگاه های دولتی و نهادهای قدرت بستگی دارد. در چنین مدلی، برخورداری از رانت اطلاعاتی، امتیازات دولتی، معافیت‌های مالیاتی ، وام های کلان کم بهره و حتی بی بهره و نیز رشوه و اختلاس امری متداول است . این فرآیند ، هستی خود را بیش از هرچیز مدیون اقتصاد دولتی یا شبهه دولتی(خصولتی) است .

اصطلاح سرمایه داری رفاقتی ، اولین بار به عنوان توضیحی برای بحران مالی آسیا مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن ، اثر قابل توجهی در عرصه عمومی و محافل اقتصادی از خود به جای گذاشت . به نظر میرسد تا زمانی که اقتصاد ما نتواند خود را از دام چنین مدل ویرانگری رها سازد ، نمیتوان به توسعه ، پویایی ، حذف شکاف های طبقاتی و رونق اقتصادی امیدوار بود و ظرفیتی عظیم به نام بازار بورس تنها فرصتی برای سرمایه اندوزی نسل جدید نوکیسه ها خواهد شد که باعث میشوند هرروز برشکاف طبقاتی افزوده شود . این درحالی است که از اهداف صریح و روشن بازار سهام ، فراهم آوردن بستر مشارکت مردم در مدیریت اقتصاد و در واقع حرکت به سوی مدل اقتصاد مردمی با مدیریت شفاف و پاسخگو است که به شکلی درست مدیریت نشود میتواند ضربه ای مهلک بربدنه اقتصاد وارد کند . متاسفانه امروز صدای این ضربه های سنگین به وضوح به گوش میرسد و بدتر اینکه اولین قربانیان این مهلکه ، مردم بی اطلاع از دانش مالی هستند که به دلیل فقدان «سوادمالی» به آبی برای چرخاندن چرخ های اقتصاد رانتی تبدیل میشوند .

اکنون باید به صراحت گفت ، عدم شفافیت در بورس اگرچه در پی تقویت اقتصاد رفاقتی ، باعث ثروتمند تر شدن افراد و نهادهای نزدیک به منابع قدرت خواهد شد اما در نهایت به تخریب پاشنه آشیل همه جوامع وتمدن ها یعنی اقتصاد خواهد انجامید . در این مسیر ابتدا فاصله طبقاتی عمیق ، به شکاف طبقاتی و شکل گیری یک طبقه اولیگارشی متصل به اقتصاد رانتی منتهی میشود و در نهایت اصلی ترین نماد مشارکت مردم در اقتصاد یعنی بازار بورس فرومی ریزد . برای اینکه این فاجعه رخ ندهد باید تلاش کنیم تا بورس را از گزند سرمایه خواری رفاقتی دور نگه داریم و این ممکن نیست جز از طریق اصلاح مدل اقتصادی ، از اقتصاد رانت محور خصولتی به سمت اقتصاد تولید محور شفاف . اگر به این مهم و ساز و کارهای اجرایی آن توجه نشود هزینه آن به مراتب بالاتر از تصور خواهد بود . افول تولید ، فرار سرمایه ، بی اعتباری مضاعف ارزش پول ، گسترش فقر ، سونامی بیکاری و بحران های سیاسی – اجتماعی شاید تنها بخشی کوچک از تبعات بی توجهی به آسیب های اقتصاد رفاقتی باشد .

• ارتباط با نویسنده : ۰۹۱۱۱۳۸۱۷۰

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.