اصلاح طلبان در مسیر ۸۴ ؟

گیل نامه / انتخابات هیات رئیسه سال چهارم مجلس شورای اسلامی حاوی پیام هایی درباره برخی کنشگری های سیاسی نیروهای سیاسی برای مسیر آتی سیاست ایران است.

محمد رضا عارف که در سه سال گذشته از رسیدن به جایگاه ریاست مجلس بازمانده بود بار دیگر شانس خود را آزمود. عارف پس از گذشت سال ۹۲ برای فتح ریاست مجلس راهی کارزار انتخابات مجلس شد با این فرض که همه افراد لیست امید با ورود به مجلس به او رأی خواند داد. فرضی که از همان ابتدا نادرست بود. به دو دلیل:
اولا جامعه ایران هنوز جناحی است نه حزبی و در حالت جناحی طیف های پر رنگی حضور پیدا می کنند. لیست امید هم لیست پر رنگی بود و متشکل از جناح های مختلف نه یک حزب.
دوما لیست امید لیست اصلاح طلب نبود. لیست حامیان دولت بود که از لاریجانی تا عارف در آن حضور داشتند. طبیعتا کسانی که پس از انتخابات مجلس دهم سراغ لاریجانی رفتند را نمی توان به خیانت به لیست امید متهم کرد. آنها به لاریجانی رأی داده اند که عضو لیست امید قم بود.
با همه این حرف ها، عارف در سال چهارم مجدد کاندید ریاست مجلس شد و پس از شکست هم عنوان کرد که در انتخابات آتی اصلاح طلبان راه شان را از کسانی که از لیست امید سوء استفاده کرده اند جدا خواهند کرد. البته عارف نخستین بار نیست که چنین سخنی می گوید. سخنی که آن را البته باید یک تهدید دانست. در این خصوص ذکر چند نکته ضروری است:
اول، اقدام عارف باعث حذف مطهری مطهری از کرسی نایب رئیسی مجلس شد. خود مطهری صراحت بدین موضوع اشاره کرد که شخص عارف بر کاندیداتوری اش اصرار داشته است و تلویحا حذفش را به نام عارف نوشت. سخن تلویحی که البته پر َآشکار است. چنانکه کرباسچی اصلاح طلب در انتقاداتی صریح بر اثر تصمیم نادرست عارف در حذف مطهری تأکید نمود.
دوم، حذف مطهری البته می تواند سویه دیگری هم داشته باشد. مطهری احتمال کاندیداتوری ۱۴۰۰ را مطرح کرده بود. برغم برخی اظهارنظرهای بسته فرهنگی از جانب مطهری، او گزینه رأی آوری است. مطهری گزینه ای است که به تنهایی و بدون لیست قابلیت رأی آوری در انتخابات مجلس را دارد. مطهری هم مدافع جمهوریت نظام است و هم اسلامیت آن. با حصر مخالف است، مدافع هاشمی و روحانی است، چهره موثر مجلس بوده و هست است. او در مجلس نهم زمانی که خبر از عارف و اصلاح طلبان نبود به تنهایی صدای مخالفان بود. در عین حال مطهری نسبت وثیقی با نظام دارد. پدرش نزد امام پاره تن بود و نزد رهبری بسیار بزرگ. صراحت لهجه دارد و سر نترس. امتیازاتی که برای هر کاندید ۱۴۰۰ یک خطر بالقوه جدی محسوب می شود. این که ناگهان عارف و لاریجانی در ائتلافی نانوشته با عمل خود کمر به حذف مطهری می بندند آن هم در سال آخر مجلس قابل تأمل است!
سوم، عارف عنوان می کند که «فراکسیون امید برای حفظ هویت خود و انجام رسالت جریانی به صورت مستقل در انتخابات هیات رئیسه ورود کرد و تلاش شد با شفافیت و به دور از برخی روابط غیر شفاف اصالت گفتمانی خود را در درون مجلس به عینه نشان دهیم.». وضعیت دولت روحانی مطلوب نیست و اصلاح طلبان مدتی است علم جدایی یا حداقل فاصله در دست گرفتند تا ترکش های این دولت متحد کمتر به آنها اصابت کند. اصلاح طلبان بدنبال بازسازی جریان اصلاحات جهت حضور در انتخابات مجلس هستند و به درستی آن راه راه عبور به پاستور می دانند. این نکته هم که دنبال هویت شفاف گفتمانی هستند هم درست است.
مسأله آنجاست که فکر کنند با هویت مستقل اصلاح طلبی می توانند درهای بهارستان و پاستور را به روی خود بگشایند. پیشتر هم شرایطی بوده که اصلاح طلبان لیست مستقل داده اند و رأی نیاورده است. مهمترینش ۱۳۸۴ است. اصرار بیجای حزب مشارکت برای کاندیداتوری مستقل مصطفی معین نتیجه ای ویرانگر برای جریان اصلاحات و کشور داشت. رأی ها میان معین، کروبی، هاشمی و مهرعلیزاده تقسیم شد و خروجش اش احمدی نژاد بود. عقلانیت فروخفته جریان اصلاحات اگر آن زمان به قامت این روزهای برخی اصلاح طلبان مانند تاجزاده و بهزاد نبوی می رسید هاشمی یا کروبی با دو برابر آرای احمدی نژاد رئیس جمهور می شدند و دیگر خبری هم از افسوس های بعدی نمی شد. اما افسوس که توهم «خود درست پنداری» برخی اصلاح طلبان کار دست خود آنها و همه ما داد.
بنظر می رسد که اکنون تاریخ در حال تکرار است. عارف که همواره نفر دوم خوبی است، خط و نشان می کشد که «گذر پوست به دباغ خانه می افتد». می دانیم این که عارف فکر می کند چون رئیس شورای عالی اصلاح طلبان است پس می تواند «جریان سازی» بکند توهمی بیش نیست اما نمی دانیم که آیا عارف می تواند «جریان خراب کنی» بکند! در بهترین حالت تجربه مهرعلیزاده قابل تکرار است و در بدترین حالت باید منتظر تزهای تاریخ مصرف گذشته سعید حجاریان باشیم معتقد است «اصلاح‌طلبان اول باید از رخوت خارج شوند و در گام بعدی کاندیداهای اصلی خود را معرفی کنند که اگر تائید شدند وارد گود انتخابات شوند وگرنه در غیر این صورت عطای انتخابات را به لقای آن ببخشند».

به این دوستان باید گفت:
مارکس می گفت: «هگل در جایی می‌گوید که همه‌ی رویدادها و شخصیت در تاریخ گویی دوبار رخ می‌دهند. وی فراموش می‌کند که اضافه کند: نخست به صورت تراژدی، بار دوم به صورت کمدی» (هجدهم برومر لویی بناپارت)
و اسلاوُی ژیژک تاکید می‌کند که «تکرار به صورت کمدی حتی می‌تواند وحشتنا‌ک‌تر از تراژدی اولیه باشد».

 

گیل نامه /  انتشار مطالب خبری و یادداشت های دریافتی لزوما به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود.

#گیل نامه

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.