چرایی چالش فرهنگی و اجتماعی در بومی گزینی مدیریت در کارگروه فرهنگی و اجتماعی حزب اسلامی کار استان گیلان

اختصاصی _ گیل نامه /  از  تهران عازم رشت بودم با ماشینهای سواری پایانه ترمینال غرب -بدو ورود به محوطه ترمینال ، توسط راننده ای که به صورت غیر واقع من را تک مسافر باقیمانده برای تکمیل ظرفیت ماشین ،اعلام کرد ؛ به دفتر ترمینال برای پرداخت کرایه معرفی شدم . تقریبا حدود ۱ ساعت و شاید بیشتر از این مدت ، پس از من ،زمان طول کشید که مسافران ماشین تکمیل شود . در این فاصله چیزی نگفتم . پیش خود گفتم ؛بنده خدا برای یک لقمه نان(اصطلاحا ) برای خانواده خود زحمت میکشد و بهتر است من اتلاف وقت خود و انتظار خانواده خودم در رشت را به احترام تلاش و زحمتشان نادیده بگیرم .

متعاقبا پس از تکمیل مسافر و به علتی دیگر ،راننده محترم حدود نیم ساعت دیگر اتلاف وقت در حرکت داشت ؛ که در این زمان با ناراحتی و برخورد تند کلامی من به علت عدم رعایت حقوق مسافران ، روبرو شد . بدلیل عدم تسلطم به گویش گیلکی که البته برای ما شمالیهای از این دست از افراد ، گاها تاسف این نیاز به خوبی مشهود بوده وبعضا همراه با چالش نیز همراه بوده است ؛ از جناب ایشان به زبان فارسی ابراز گله مندی شدید نمودم ؛حرکتی که از سوی ایشان متوجه من بود،صرفا عذرخواهی ،عذرخواهی و عذرخواهی و متعاقبا برای دلجویی بیشتر تعارف چای و شیرینی که در ماشین به همراه داشت ؛روشن کردن کولر و تنظیم دریچه ها برای وزش مناسبتر باد کولر و کمی هم صحبت از مشکلات شخصی خود که به نوعی با برانگیختن حس ترحم و مهربانی ، به این صورت از من عذرخواهی مستتر رفتاری و مجدد داشته باشد.

پس از مدتی از مسیر ، یکی از همکاران محترم راننده، تماس تلفنی با ایشان داشت و جنابشان با گویش گیلکی شروع به گله مندی از شغل خود و مشکلات خود داشتند که البته این گله مندی و عدم رضایت، همراه بود با بکارگیری توهینهایی اصطلاحا مشمول منشور اخلاقی !به خود و بیان ابراز عصبانیت من از ایشان به همکارشان که چند دقیقه قبل از سوی من صورت پذیرفته بود ؛ اصطلاحا با همکارشان درد دل کوتاهی داشت .

بعد از اتمام صحبت تلفنی ،من هم که کمی از صحبت با لحن عصبانی ناراحت شده بودم و لیکن حق را به خود میدادم ؛ به ایشان مطرح کردم ؛ برادر خوب ،من که به جنابعالی توهینی نداشتم . لحنم تند بود و آنهم به علت حرف غیر واقع و اتلاف وقت بیش از حد مسافر و توهین به حقوق دیگران و نادیده گرفتن احترام متقابل بوده است. بیان مطالبم این بار نیز به زبان فارسی بود ؛راننده محترم تا آن لحظه که مجددا فکر میکرد من احیانا گیلانی نباشم ؛مجددا به آرامی و با لحن ملایم توام با تکرار دلجویی ،ابراز داشت که نه ،این صحبت تلفنی در ارتباط با موضوعی که بین ما بوده است ؛نمی باشد و موضوع چیز دیگری است .

من که تعجب کردم ؛گفتم برادر محترم شما الان به گیلکی داشتید کلی گله مندی و ابراز ناراحتی و تاسف میکردی ،چطور الان مطرح میکنی که درباره این موضوع نبوده است ؟ در این لحظه بود که توجه راننده محترم به هم استانی و احیانا همشهری بودن یکدیگر جلب شد .اینجا بود که چند دقیقه بعد کولر ماشین خاموش شد – سرعت بیش از حد خود را که با اعتراض و واکنش طبیعی من روبرو شده بود را حق خود میدانست و جایی برای اعتراض از سوی من نمیدانست و جالبتر اینکه تا رشت ،قهر ایشان و رفتار قهر گونه ایشان ،قهر و آشتی دوران خردسالی را تداعی می نمود .

و اما کمی تامل بیشتر، تا متعاقبا و پس از طرح موضوعی دیگر نیز بتوانیم نگاهی هر چند سطحی، سریع و عبوری به این مهم داشته باشیم؛ که شاید به تعبیر و تعریفی دیگر با تطبیق و روی هم قرار دادن موضوع(که مورد بررسی مقطعی قرار خواهد گرفت ) در مبحث چالش فرهنگی با مثالهای فوق ؛ اندکی بتوان این مشکل را مورد آسیب شناسی از این زاویه نگاه ، قرار داد ؛ آنهم برای قشر عام و قشر خاص (به صورت نسبی ) در جامعه که شاید در این مورد، فصل و یا نقطه مشترک رویکرد فکری هر دو قشر محترم با یکدیگر ،مورد توافق و توجه باشد البته در ابعاد متفاوت و رنگ و جنس دیگر ولیکن در قالب خانواده ای با تشابه فکری همسان .

توجه اینکه این چالش فرهنگی و اجتماعی، فقط مربوط به قشر فراگیر و عمده جامعه نبوده است . در قشر علی الظاهر خاص جامعه(به تعبیری ) نیز این مهم فرهنگی کم رونق نمی باشد ؛و قطعا محلی برای این توجه باقالب فکری پوپولیستی فراهم بوده است .

در مسیر پروازی از رشت به تهران ، به صورت اتفاقی و در صندلی مجاور با مسئول محترمی از گیلان ،با یکدیگر همسفر بودیم . ایشان من را نمی شناختند و من نیز بعنوان یک شهروند(نه عابر سیاسی و اجتماعی ) با جناب محترم ایشان ، گپ و گفتی تا مقصد داشتم و این تبادل نظر متقابل ، منجر به رد و بدل شدن تلفن بین من بعنوان شهروند و آن مسئول محترم گردید .

شماره تلفن همراه اینجانب که مربوط به محل کار بوده و اتفاقا نیز شماره تهران بوده است ؛ این مسئول محترم را نیز مانند آن راننده محترم دچار سوء تفاهم نمود که احیانا گیلانی نمی باشم. در راستای لطف جناب محترم ایشان و البته در مسیر رد و بدل نمودن پیام در فضای مجازی ، بنده عرض داشتم که گیلانی هستم و این معرفی یعنی قطع ارتباط آن مسئول ارجمند در قالب لطف مجازی ایشان !!! (یا حداقل این همزمانی ،بیانگر چنین برداشتی بوده است )

خب به زبان ساده ،ریشه این آسیب و شاید بیماری فرهنگی کجاست ؟! آیا عدم آشنایی به گویش محلی گیلکی است ؟!یا شماره تلفن همراه مربوط به خطوط خارج از استان ؟!!

عوامل مختلفی بر این نوع برخورد مترتب است . در شرایطی که این رویکرد هم در عمده اقشار عموم و هم در بعضا اقشار به خصوص دیده میشود ؛قطعا ریشه در نقطه مشترک این نگاه چالشی بوده است . هدف در این یاداشت مختصر توجه به این مهم فرهنگی و اجتماعی با تحلیل هایی مبتنی بر روانشناسی و جامعه شناسی فرهنگی که البته بسی قابل بررسی و تامل خواهد بود؛نمی باشد . بلکه با توجه به برداشت منطقی از نمونه مثالهای فوق ، از مسیری دیگر شاید بتوان به این موضوع توجهی دیگر داشت ؛

گیلان همواره مهمانپذیر بوده و مردم فرهیخته آن به مهمانوازی مشهور و زبانزد بوده اند . این موضوع از زمان مزدکیان و علویان که مردمانشان به گیلان کوچ داشتند و با مهمانوازی گیلانیان روبرو شدند تا مهاجرت پناهندگان مهاجر روسیه (شوروی سابق ) و لهستانی در زمان جنگ جهانی ،به خوبی قابل تشخیص و نگاه محترمانه به مردم گیلان بوده است .لذا این فرهنگ میهمان پذیری در گیلان از مدتهاست که نماد مردم گیلان بوده است و جزیی از فرهنگ اکتسابی خانواده ها شده است .

با این تعریف و نگاه ،قطعا برای این مردم فرهیخته ،پذیرایی و احترام و استقبال از میهمان از توجه به خود و خویشاوندان به مراتب بیشتر بوده است ؛که البته فرآیند آن بعضا دلخوری درون خانوادگی نیز میباشد ؛چون به زعم برخی از افراد چراغی که به خانه رواست ،در مسجد حرام است یا مثالهایی از این قبیل .

حفظ حرمت میهمان شاید در بعضی از موارد منجر به چشم پوشی از خیلی از مواردی در این افراد بوده است که بعضا این چشم پوشی برای خود و اصطلاحا خودمانی ها ،غیر قابل پذیرش بوده و یا حداقل چنین به نظر می رسیده است . این گفته شاید بیانگر فرهنگ غنی مردم گیلان بوده است که بسیار قابل ارزش و پاسداشت و نکو داشت میباشد البته تا اندازه ای که خدشه در حرمت خویش نیافکنیم !
شاید بتوان با این نگاه تعریف داشت؛ که به مرور و گذشت زمان و به تدریج و نیز آمیختگی این فرهنگ مثبت با بعضی از رویکرد های نامناسب در طول زمان ، که ریشه آن میتواند در بررسی مسئله و آسیب شناسی مبتنی بر جامعه شناسی و روانشناسی فرهنگی قابل تشریح قرار گیرد ؛ منتج به این رویکرد در جامعه محترم استان باشد که متاسفانه مدتهاست در جامعه مدیریتی استان نیز رسوخ نموده و ریشه دوانده است .

ایجاد چالش در انتصاب و انتخاب مدیران شایسته استانی وعمدتا عدم اهتمام جدی مسئولین محترم استان برای انجام و پیگیری جدی این مهم و قطعا تاثیر گذار در مدیریت اجرایی ، به خوبی بیانگر این چالش بزرگ و عدم همگرایی و رویکرد مثبت این چنینی در بین مسئولین محترم بوده است ؛که نمودار آماری آن نیز نزولی نمی باشد .

ورود مدیران از خارج از استان شاید در مواردی خاص و آنهم از مدیران شایسته تر و خواص ، بتواند شیوه ها و رویکردهای جدید مدیریت اجرایی البته در جامعه مدیریتی هدفمند و نظام مند آنهم در جهت تسریع و تسهیل در اجرای اهداف و طرح و از طریق هم افزایی مناسب درون استانی بین مدیران استان(که میتواند از توانمندی مدیران ارشد نشات بگیرد ) در راستای نیل به اهداف برنامه ریزی شده و توسعه ای و مدون اهداف و چشم انداز ،قابل توجه و تعمق تفکر باشد و لیکن در شرایطی که حداقلهای اجرایی در استان چالش برانگیز بوده و دچار مشکلات عدیده بوده است و این در حالیست که استان نیز از پتانسیل بالقوه و بالفعل نیروی انسانی کارآمد بهره مند می باشد؛حال چه لزومی است که مرغ همسایه غاز پنداشته شود .

قطعا یکی از ابزار مهم در مدیریت، نگاه رهبری در مدیریت است .این نگاه اصلی در سیستم ، حاصل تفکر مدیریتی بوده است که مجموعه سیستم پذیر، منشعب از آن میباشد .مجموعه ای منظم با اهداف از پیش تعیین شده ،مبتنی بر نظرات کارشناسی و متقن که رهبری یا فرماندهی در این نوع از مدیریت به معنای رسیدن به مقصود بر مبنای برنامه های ثابت و یا اجرای برنامه های متغیر در قالب فرصتهای زمانی و مکانی با مجموعه ای از رخدادهای قابل پیش بینی و…. در بازه زمانی تعریف شده میباشد .

با این تعریف قطعا میتوان توجه داشت در شرایط کنونی ، آنچه که در استان و در ارکان مختلف مدیریتی میتواند و یا میتوانست قابل توجه جدی باشد ؛نگاه مدیریت راهبری است نه رهبری .یعنی راه بلد در مدیریت محلی(بلدیه) که بتواند مسیر گشا در راه اجرای صحیح امور و تسریع در اجرای اهداف معوقه باشد . بنابراین در جامعه ای استانی که رویکرد مدیریتی آن خواسته یا ناخواسته راهبری (به معنای تعریف شده فوق )باشد ؛نه رهبری ، به نظر افرادی موفق تر خواهند بود که بتوانند در سریعترین زمان ممکن و با امتیاز توجه به آشنایی بومی و منطقه ای و نیز درون تشکیلاتی و شناخت ساختار درون گروهی ،این همگرایی و هم افزایی را به خوبی اجرایی و فعال نمایند .

روی سخن به سبک نادرست مدیریت و شاید انتخاب ناصواب با تامل به گفته های اجمالی فوق ،قطعا در قالب مدیریت شهری نیز تامل برانگیز و مثالی روشن و نزدیک از تعاریف انجام شده، بوده است . که مشخصا ریشه در این عدم توجه و چالش فرهنگی اجتماعی فوق داشته است .

در دنیای مدیریت نوین ، رویکردی میتواند منتج به نتیجه شود که درایت مدیریتی مبتنی بر نگاه صحیح و دقیق و روزمره به مشکلات اجتماعی ،فرهنگی و…، ایجاد راهکارهای اندیشه و برنامه محور و بهره مندی از صاحبان فکر و اندیشه وتددقیق افکار مبتنی بر تحولات روز باشد . رفتار منسوخ پوپولیستی آنهم در زمان مدیریت دانش بنیان امروز ،ابزار مناسبی برای مدیریت راهبری نبوده است .

لزوما تصمیمی درست باید حداقل پایه ای برای رفع چالش و عدم تداوم و یا پیدایش دوباره عیب و مشکل باشد . چالشی که شاید برآیند آسیب پذیری فرهنگی و اجتماعی در عمده اقشار خاص و عام جامعه بوده است .

تصمیم گیری و تصمیم سازیهای احساسی که میتواند بعضا ریشه در این رفتار و رویکرد چالشی داشته باشد ؛قطعا مربوط به این مقطع از زمان نیست بلکه یقینا مربوط به علل و آسیبهای مختلفی میباشد؛ که شاید به طرق مختلف در اقشار جامعه (من ،تو ،او) ریشه دار شده است که در نگاهی مختصر در دست نوشته بالا و از زاویه ای دیگر ،به آن توجه شده است .

رفع این چالش در قالب زمان مبتنی بر بررسی دقیق آسیب میباشد تا شاید منجر به کاهش تدریجی آن در بلند مدت و یا با نگاه خوش بینانه در میان مدت ،گردد .لزوما بازنگری به این مطالب اجمالی قطعا در اندازه یاداشت و نقدی کوتاه بر نگاه مدیریتی در استان و مشکلات مترتب ناشی از آن بوده است که مشخصا نقش احزاب ،سمن ها ،مجمع محترم نمایندگان استان و ارگانها و نهادهای ذی ربط در توجه به این مهم برای رفع زخم فرهنگی و اجتماعی ،در زمانهای آینده بی تاثیر نخواهد بود . بر همگان لازم است استان فرهیخته گیلان و فرهنگ غنی و ریشه دار آن ،بیش از پیش و بیش از این پاس داشته شود . با تشکر از توجه شایسته .

علی گل امینی
دبیر حزب اسلامی کار استان گیلان

 

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.